نبض زندگیمون سید امیر حسین

نبض زندگیمون سید امیر حسین جان تا این لحظه 10 سال و 6 ماه و 25 روز سن دارد

...روز مادر مبارک...

                http://zibasaz.niniweblog.com/

...روز مادر رو به همه ی مادرهای عزیز و مامانهای نینی پیج و مامان خودم و مادر شوهرم تبریک میگم...

راستی امسال اولین سالیه که من هم تو روز مادر جزء مامان ها شدم و به خاطر همین خیلی خوشحالم و از اینکه مامان امیرحسین هستم به خودم میبالم..پارسال هم مامان بودم ولی به صورت پنهان و تودلی... ولی امسال با وجود امیرحسین خوشحالیم دو چندان شده...

   

الان که دیگه خودم یه مادرم تازه به زحمات و دلشوره هایی که مامانم برای من داشته پی میبرم..هرچند که میدونم مادرونه های من حتی یه درصد خیلی کم در مقابل کارهایی که مادرم برای من کرده نیست...

من از مامانم دور هستم و توی این روز عزیز نمیتونم کنارش باشم ولی میخوام از همینجا به خاطر همه ی زحماتی که برام کشیده ...زحمت هایی که هیچوقت به جز دردسر نتونستم براش جبران کنم تشکر کنم و بگم خیلی دلم تنگشه و همیشه به یادشم:    ... مادر عزیزم روزت مبارک ...

    

میخوام تو این روز عزیز برای سلامتی همه ی مادرها به خصوص مادرشوهرم دعا کنم که هرچه زودتر سلامتی خودشو به دست بیاره و حالش خوب بشه و همینطور روز مادر رو بهش تبریک میگم.

            

  


تاریخ : 31 فروردین 1393 - 09:51 | توسط : مامان امیر حسین | بازدید : 1509 | موضوع : وبلاگ | 13 نظر

اولین نوروز..اولین سیزده بدر و هفت ماهگی پسرمون

 سلام به همه دوستهای مجازی مون که تو تو این مدت که نبودیم دلمون براشون تنگ شده بود 

امروز 17 روزه که داره از بهار میگذره..امیرحسینم اولین بهار و نوروز و سیزده بدرشو تجربه کرده...امسال ما به دلیل سردی هوا نتونستیم بریم مسافرت طولانی و دور..فقط یه مسافرت چند روزه و کوتاه به زنجان رفتیم..که البته خیلی خوب بود..بقیه روزها هم به دید و بازدید عید و مهمونی گذشت و از اونجایی هم که امیرحسین عاشق ماشین سواریه حسابی خوش گذروند تو این چند روز...رو سیزدهمم هرچند که هوا سرد و ابری بود ولی ما سیزده رو به در کردیم..اما انگار امیرحسین خیلی از اون روز خوشش نیومده بود اخه همش بیتابی میکرد.

اینم عکس های گل پسر:

اینم عکس مسافرت به زنجان.امیرحسین با پسردایی و پسرخاله و دخترخاله ها:

  

اینم دوتا عکس روز سیزده به در:

عزیز دلم....پسر شیرینم امروز 7ماه از اون روزی که خدا تورو بهم هدیه داد گذشت..به عکسهات که نگاه میکنم میبینم که چقدر بزرگ شدی و اصلا با روزهای اول تولدت قابل مقایسه نیستی...چقدر زود گذشت....

خدارو شکر میکنم و خیلی خوشحالم از این که سال تحویل امسال تو هم کنار ما بودی..از لحظه لحظه ی با تو بودن خوشحالم و هیچوقت سیر نمیشم از این لحظه های شیرینی که تورو دارم.....

                                                                رمانتیک قلب پیکسل ها پیکسل پیکسل


تاریخ : 17 فروردین 1393 - 23:13 | توسط : مامان امیر حسین | بازدید : 2573 | موضوع : وبلاگ | 36 نظر



مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی